آقاي اسميت كه به تازگي مديرعامل يك شركت بزرگ
شده بود مديرعامل قبلي يك جلسه خصوصي با او ترتيب داد
و در آن جلسه سه پاكت نامه دربسته كه شماره هاي
1 و 2 و 3 روي آنها نوشته شده بود به او داد و گفت: ...
موضوعات مرتبط: داستان های کوتاه و آموزنده ، ،
برچسبها: مشکلات , مدیرعامل , نامه مگاری , ورشکست , افزایش فروش , اموزنده ترین داستان ها , بازتاب مثبت , ,
خليفه به مردمش گفت : صادقانه مشکلات تان را بگوييد...!
حسنك بلند شد و گفت : گندم و شير كه گفتي چه شد ..؟!
حاكم گفت :ممنون كه مرا آگاه كردي...!
يكسال گذشت و دوباره خليفه گفت :صادقانه مشكلاتتان را بگوييد...!
ديگر كسي نگفت گندم و شير چه شد...!
تنها از ميان جمع يك نفر گفت : حسنك چه شد ...؟!!
موضوعات مرتبط: داستان های کوتاه و آموزنده ، ،
برچسبها: حسنک , کجایی؟داستان , حسنک , خلیفه , مشکلات , مسؤلین , مسؤلیت , مشکلات , جامعه , عدالت , ,
برچسبها: دغدغه عشق , دغدغه , راحت شدن , مشکلات , سختی , عکس جالب , بدون شرح ,
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 36 صفحه بعد